جدول جو
جدول جو

معنی باد بهاران - جستجوی لغت در جدول جو

باد بهاران
باد بهار
تصویری از باد بهاران
تصویر باد بهاران
فرهنگ فارسی عمید
باد بهاران
(دِ بَ)
باد بهار. نسیم بهار:
آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
حافظ.
رجوع به باد بهار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد بهاری
تصویر باد بهاری
بادی که به موسم بهار بوزد، نسیم بهار
فرهنگ فارسی عمید
(بَ دِ)
قصبه ای از دهستان آید غمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 27 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان در کنار زاینده رود واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 3000 سکنه و آب آن از قنات و زاینده رود تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و برنج و پنبه و سردرختی مثل انار و هلو و آلوچه و زردآلو و به و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راه آن ماشین رو است. دارای تلفن و پست و پاسگاه و بهداری و 2 دبستان دخترانه و پسرانه است. و در حدود 30باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
بادی که بموسم بهار وزد:
باد بهاری بآبگیر برآمد
چون رخ من گشت آبگیر پر از چین.
عمارۀ مروزی.
گرمای حزیران را، مر سردی دی را
مر باد بهاری را، مر باد خزان را.
ناصرخسرو، اندیشۀ فاسد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
نسیم بهار. (ناظم الاطباء: باد). رجوع به باد بهاران شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن. (آنندراج). رجوع به باد در سر کردن، باد در سر داشتن، باد در سر افکندن، باد سنجیدن، باد در کلاه داشتن، باد در کلاه افکندن، باد در کلاه بودن، باد در سر شدن و باد شود
لغت نامه دهخدا